…
عاغا کصافط اینطوری نوشته میشه “کثافت”
گفتم یادآوری کنم بچه هایی که میرن مدرسه غلط املایی هاشونو گردن ما نندازن !
راستی عاغا هم آقا نوشته میشه !
.
.
.
غصه نداره که تا چشم به هم بزنی ۹ ماه تموم میشه …
” زمزمه های پدر و مادر در غروب ۳۱ شهریور “
.
.
.
حلول ماه مهر
ماه اتمام خوابهای رویایی
شب بیداری های طولانی
بخور بخواب و بیکاری
گشت و گزار و عیاشی
بر شما خجستگان عزیزتر از جان ، تبریک و تسلیت باد …
.
.
.
شما یادتون هست بزرگترین خلاف ما زمان مدرسه داشتن حل المساعل بود
از اختلاص هم جرمش بیشتر بود !
وقتی جوابا رو میخوندیم همه جوابا مثل هم بود 
.
.
.
یادش بخیر لذتی که توی خوابیدن با لباس مدرسه توی رختخواب
بین ساعات ۷:۰۰ تا ۷:۱۵ وجود داشت
توی هیچ چیزی دیگه وجود نداشت و ندارد و نخواهد داشت 
.
.
.
یادش بخیر؛ در به در دنبال یکی میگشتیم کتابامونو جلد کنه !
.
.
.
یکی از ترسناک ترین جملات دوران مدرسه :
یه برگه از کیفتون بیارید بیرون !
.
.
.
همیشه تو مدرسه عادت داشتم همکلاسی هامو بشمرم
تا ببینم کدوم پاراگراف برای خوندن به من می فته 
.
…
.
.
آخه من نمیدونم شادی های های راه مدرسه که میگن یعنی چی؟
والا ما که یا کتک میخوردیم یا کتک میزدیم
شادی مادی هم در کار نبود فقط گریه و لباس پاره
که البته بعداز اون هم مادر گرامی از خجالتمون حسابی درمیومدن 
.
.
.
یکی از جملاتی که در دوران مدرسه
از معلمین و مدیر و معاونیین محترم به کرات شنیده میشد این جمله بود :
“پرونده تون رو میزاریم زیر بغلتون”
خداییش کی دیده پرونده دانش آموزی را بزارن زیر بغلش ؟
مگه هندونس ؟!